ــ تو داری اشتباه میکنی صدف... هنوز هیچ خبری نشده... اینا میخوان با زور و تهدید من رو ببندن بهریش پسرخالهام... هرچی بهشون میگم من این پسره رو دوست ندارم، حریفشون نمیشم... مامان و خالهجانم، هر دوتا پاشونو کردن تو یه کفش و میخوان من رو بدن بهمحسن... هر چی بهشون میگم من این پسره رو مثه برادرم دوست دارم و هیچ احساسی غیر از احساس خواهر و برادری بهش ندارم، بهخرجشون نمیره که نمیره... میگن مرغ یه پا داره یا محسن یا هیچ کس دیگه...