آرنت روایت خود از حاکمیت توتالیتر را از شرح یهودی ستیزی شروع کرده بود، در این مجلد به ««امپریالیسم»» می رسد. توتالیتاریسم یک شبه از زهدان تاریخ زاده نشد، بلکه می توان ریشه های آن را در پدیده های پیشا توتالیتر جستجو و دنبال کرد. آرنت در زیر عنوان کلی ««امپریالیسم»» همین پیشینه را می کاود-از اتحاد عوام و الیت تا نژادباوری اشراف، از صدور سرمایه کاپیتالیستی تا آیین اژدهاکشی ماموران گمنام، از هزارتوی بوروکراتیک کافکایی تا ولع امپریالیستی برای بلعیدن دنیا، از دماغه امید نیک تا هند... مسئله کشف قوانین تاریخ یا طبیعت بود. عصر امپریالیسم عصر پیدایش خرافه ای است که گمان می کرد اگر کسی بتواند قوانین جاودان دنیا را کشف کند، آسوده خاطر می تواند قایق خود را به جریان ابدی تاریخ بسپرد. آرنت از این باریکه راه دور ما را به دروازه عصر توتالیتاریسم می رساند.