در روزگاری که خشونت و تمام مصادیق آن از جامعه حذف شده است، مردم برای پاکسازی کدورت ها و تلطیف روان خود روزانه به «روانبانی» مراجعه می کنند و «تز» (تراشه زندگی) مصرف می کنند. به ظاهر جرم و جنایتی وجود ندارد و پلیس به شکل امروزی در جامعه حضور ندارد.
در چنین آرمان شهری جسد زن جوانی که به خون آغشته شده بود، در انظار عمومی کشف میشود بهرنگ، نیروی طح سیاه ادارهمحاپاک (محافظت و پاکسازی) که توان روانی بالایی دارد، مامور پیگیری این قتل می شود و در این راه از کتی، نیروی مخفی محاپاک، کمک می گیرد، این دو برای کشف حقیقت به روش های منسوخ پلیس قدیم روی می آورند و در این راه به لایه های زیرین جامعه که بر خلاف ضاهر آن عاری از خشونت نیست، پا می گذارند.