تو کسی را از دست دادی که تو را پاره تن و جانِ جان خود میدانست. اکنون هیچ کس به تو زندگی نخواهد بخشید.
اکنون هنگام دلتنگی در جایی که گمان میکردی آنجا بیشتر محبوب خواهی بود دست بر روی دلت بگذار؛ چرا که آن درد و اندوهی که مایهٔ دلتنگیات میشود منم
با آن دلتنگی به سراغ تو میآیم تا یادآوری کنم که تو چقدر تلاش کردی تا ما دوتا را به نابودی بکشانی و عشقمان را به هیچ انگاری محبوب من! میدانی؟ به تو دل بستم؛ همان قدر که یک انسانی میتواند در زندگی خود کسی را بدان اندازه و بدان زیبایی دوست داشته باشد این نخستین پیروزی من است که در عین شکست به دست آورده ام. تو نخستین بیچارگی من و اولین شکست من هستی.