یک عاشقانهی ایسلندی حاوی جلوههای بسیاری از طبیعت ایسلند است، از چشماندازهای کوهستانی و صخرههای آتشفشانی گرفته تا پرندگان بومی و گیاهان دارویی. زیباتر اینکه نویسنده در عین حفظ فضای واقعگرایانه طبیعت را، و بهطور خاص کوهستان را، همچون یک شخصیت وارد نمایش کرده است. اینگونه نقشآفرینی دراماتیک طبیعت مهمترین وجه مشخصهی این نمایشنامه است، خصوصاً اگر آن را با آثار نمایشنامهنویسان بزرگ اسکاندیناوی، یعنی ایبسن و استریندبرگ، که پیچیدگی روانشناختی بیشتری دارند، مقایسه کنیم. یک عاشقانهی ایسلندی همچنین عناصر گونهگونی از فرهنگ ایسلند را بازنمایی میکند: خرافهها، ترانهها و لالاییها، باورهای مذهبی، بازیهای محلی، افسانهها، و مهمتر از همه، یاغیگری[۸]. یاغیان ایسلندی محکومانی راندهشده از شهر و دیار بودند که به ناگزیر در کوهستان روزگار میگذراندند. ادبیات عامیانهی ایسلند دربردارندهی انبوهی از قصههای قهرمانانه و حماسی، یا به زبان اهالی شمال اروپا «ساگا»[۹]، دربارهی یاغیان و دلاوری آنان در برابر دلسنگی کوهستان است. این نمایشنامه نیز بر اساس یک ساگا نوشته شده که خود پرداختی از زندگی اِیویند واقعی است، یاغی مشهوری در سدهی هژدهم میلادی که سالیان دراز در دل کوهسارانِ اینسو و آنسوی ایسلند خانهبهدوشی کرد. سیگوریونسان، برای اینکه حسی واقعی از زندگی یاغیانهی اِیویند در اثر بدمد، شمال تا جنوب ایسلند را پای پیاده پیمود و نقاطی را که مشهور است اِیویند و زنش در آنجا زندگی میکردهاند دید.[۱۰] درواقع، تلاش نویسنده نیز بر آن بوده است که یک عاشقانهی ایسلندی در ضمن روایت ماجرا، برای مخاطب پنجرهای باشد گشوده به محیط طبیعی و فرهنگی ایسلند.