تمدن اسلامی به دلیل اهمیت، بزرگی و تاثیری که در شکل گیری تمدن جدید غرب داشته در طی دو قرن معاصر در کانون توجه تمدن شناسان جهان بوده و آثار گوناگون و متعددی درباره آن نوشته شده است. هرچند متفکران مسلمان در این مسیر نقش قابل توجهی داشتهاند، با این حال باید گفت که بخش عمدهای از دانش تمدنی که درباره تمدن اسلامی به ما رسیده، برخاسته از مطالعات شرق شناسان غربی بوده و آمیخته با ذهنیات اندیشمندان غربی درباره اسلام و جوامع اسلامی است. از سوی دیگر بسیاری از نظریات تمدن متفکران مسلمان در این دوره در مواجهه با تمدن غربی و در نسبت با آن پدید آمده و در واقع نظریههایی برای چگونگی مواجهه با تمدن جدید غرب هستند.
در کنار این دست نظریهها که بخش عمدهای از مباحث تمدنی متفکران مسلمان را تشکیل دادهاند، طیف دیگری از نظریههای موسوم به نظریههای احیاء و بازسازی تمدن اسلامی شکل گرفته که هرچند نیم نگاهی به تمدن جدید غرب داشته اما دارای شخصیت و هویتی مستقل است. به نظر میرسد حداقل بخشی از متفکران مسلمانی که دستاندرکار ارائه نظریههای احیاء و بازسازی هستند به دنبال کنار زدن اتمسفر عالمگیر تمدن جدید غربی و درانداختن طرحی اسلامی برای هدف احیاء و بازسازی بودهاند.
سیدامیرحسن دهقانی در این کتاب کوشیده است به شناسایی گونههای نظریههای احیاء و بازسازی تمدن اسلامی که در طی دو قرن معاصر توسط متفکران مسلمان ارائه شده است، بپردازد. نگارنده با استفاده از روش تحلیل تطبیقی تاریخی، شرایطی را فراهم کرده است که در آن نظریههای احیاء و بازسازی، احصا و هریک به مثابه یک کل ترکیب بندی شده با دیگران مقایسه شوند.
نتیجه پژوهش حاضر این است که در طی قرنهای نوزده و بیست، هشت نظریه احیاء و بازسازی تمدن اسلامی توسط متفکران مسلمان مطرح شده است: ۱. بازسازی سیستم تعلیم و تربیت اسلامی، ۲. احیای خلافت اسلامی، ۳. احیای اندیشه اسلامی، ۴. احیای سیستم اسلامی، ۵. دعوت اسلامی، ۶. احیای جهاد اسلامی، ۷. بازسازی میراث اسلامی و ۸. احیای سنت اسلامی.