دوری مانند ماهیهای دیگر نبود، حافظه کوتاه مدت ضعیفی داشت. جنی و چارلی همیشه در تلاش بودند تا حافظهی فرزندشان را تقویت کرده و به او کمک کنند، اما به نظر میرسید چندان در این کار موفق نیستند.
یک روز زمانی که دوری کوچک بود، از پدر و مادرش جدا شد و به دنبال شنا و بازی در اقیانوس رفت اما ناگهان متوجه شد که پدر و مادرش نیستند. دوری از موجودات مختلف دریا خواست تا کمکش کنند اما هیچ کس نتوانست پدر و مادر او را پیدا کند. سالها گذشت و دوری همه چیز را در مورد پدر و مادر خود فراموش کرد.