نویسنده گفته است که مجموعهرمان «نبرد خدایان» هم در محتوا و هم در اجرا، کاری سنگین و توانفرسا بوده است. درونمایهٔ این اثر درست همان است که بر نامش نشسته: نبرد خدایان. خدایان قرار بود صلح و سعادت را به ارمغان بیاورند، اما خود مایهٔ جنگ و تنزل اخلاق و برساختن اختلاف و نفاق و ویرانی و ظلم و تباهی زندگی انسانها شدهاند. چه شد که چنین شد؟ همه میکشند و به آتش میکشند و مدعیاند که خدایانشان دستور داده است. بهراستی چه کسی درست میگوید؟ خدایان کجا هستند؟ در گلولهٔ اینسوی میدان یا خمپارهٔ آنسوی میدان؟ جهان امروز ما را خون و جنگ به نام انواع خدایان درگرفته. آیا بهراستی خدایان هستند که میجنگند؟ این درونمایهٔ اصلی اثر است که تمام کتاب را درگیر همین چند خط و چند سطر میکند. داستان درست از جایی شروع میشود که دروازههای دوزخ گشوده شدهاند و اهریمن فرستادهای شکستناپذیر را به جهان مردمان فرستاده و روان خوش را در کالبد این جهانی پلیدیها بردمیده است.
گاهشماری زرتشتی، باورها و آموزههای اوستا و نیز ایران باستان بنیاد نگارش مجموعهٔ حاضر بودهاند و در خلق شخصیتهای کتاب نقش مستقیم ایفا کردهاند.