در تاریخ¬نگاری سازمان مجاهدین خلق، پای سخنان کسانی نشستیم که هریک، در برهه¬ای با مجاهدین گره خوردند؛ «عزتشاهی» در نیمۀ راه از مجاهدین بازگشت؛ اما «سعید شاهسوندی» که از یک قدمی تصفیۀ خونین، جان سالم به در برده بود، تا فروغ جاویدان ماند. «احمدرضا کریمی» زودتر از سایرین از سازمان برائت جست؛ اما به آغوش ساواک رفت. «جواد منصوری» از همان ابتدا راه مقابله با سازمان را در پیش گرفت تا داغیِ سرب گلوله مجاهدین را هم بر بدن حس کند؛ درست مثل «صادق نوروزی» که مجاهدشدن را نپذیرفت تا در زندان بایکوت بماند. «کریم رستگار» اما، سرخورده و مغموم از راه مجاهدین، به دانشگاه پزشکی بازگشت. برخلاف «سید مهدی غنی» که به زعم خویش، کوشید راه مجاهد حقیقی را در برابر سازمانِ رجوی علم کند.