یانیس ریتسوس که ده ها سال مورد بی مهری و بی اعتنایی قرار گرفت و بارها آثارش و نامش در سرزمین خودش و دیگر کشورها مورد سانسور و ممنوعیت قرار گرفت، به تدریج در جامعه ی جهانی شناخته تر شد و او سه بار نامزد جایزه نوبل شد، اگرچه برخلاف هم وطنانش جورج سفریس و ادیسه الیتیس، هرگز این افتخار را دریافت نکرد. او بسیاری جوایز ادبی دریافت کرد از جمله جایزه ی بین المللی دیمیتروف (بلغارستان ، 1974)، دکترای افتخاری از دانشگاه تسالونیکی (1975)، جایزه ی شعر آلفرد دو وینی (فرانسه، 1975)، دو جایزه ی بین المللی شعر ایتالیا (1976)، جایزه ی صلح لنین (1977)، جایزه ی موندلو ایتالیا (1978) و دکترای افتخاری از دانشگاه سالونیکا یونان (1975) و دانشگاه بیرمنگام، انگلیس (1978). علاوه بر تولیدات پربارش (تقریبا یکصد جلد شعر)، با ترجمه بیشتر کارهایش به انگلیسی، ریتسوس همچنان از شهرت رو به رشدی برخوردار است. اگر شاعران مدرن یونان فرصت بالا آمدن این شاعرانگی ها را می دانند، شعر معاصر یونان تا به این پایه در تعلیق زبانی و بیانی فرو نمی رفت، ریتسوس بیان و زبان آن اقلیت نبود و نیست، امروزه ریتسوس در جایگاه رفیع خود نشسته در قامت رب النوعی زمینی و صدای حداکثری مردمی باستانی و معاصر هست.