داستانی لطیف سرشار از پیامهای زیبا که با نقاشی هایی رویایی همراه شده است.
پادشاه و ملکه سالهاست که در آرزوی فرزندند.
سرانجام آرزوی آنان برآورده می شود و صاحب یک روبات کوچک چوبی و یک شاهدخت سحرآمیز می شوند.
اما رازی در میان است شاهدخت هر شب به یک گنده ی چوب تبدیل می شود.
هنگامی که شاهدخت وسط صدها گنده ی دیگر گم می شود و برادرش تصمیم می گیرد تا نجاتش دهد ماجرای آنها آغاز می شود.