قصهها و روایتهای یک ملت سازنده جهان سیاست هستند و ساخت این روایات توسط عنصر تخیل امکانپذیر میگردد. تخیلی که نزد ایرانیان همواره دارای جایگاهی اساسی بوده و نقشی محوری در شکلدهی به هویت آنان و تداوم آن در قالب یک تاریخ اسطورهای داشته است. در این اثر با ابتنای بر دستگاه فکری پل ریکور، ایدئولوژی نیز نوعی از ساختار اندیشه تلقی میشود که میتوان آن را به هر گروه، طبقه یا ملت خاصی نسبت داد. مراد از این مفهوم در تلقی ریکوری آن نوعی کاربست است و نه انحلال تمامی ارزشها در عقایدی مبهم مانند جامعه اشتراکی و امت. بنابراین، ایران در این اثر ذیل شبکهای از مفاهیم همچون تخیل، ایدئولوژی، اسطوره و روایت مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده تا نسبت ایدئولوژی با تلقی ریکور از آن یعنی همگرایی یا ادغام مورد بررسی قرار گیرد. ایران به این تعبیر یک مفهوم روایی ـ تخیلی است و فرض نگارنده این است که تنها روایت مثبت از ایران اندیشه «ایرانشهری» است که نقصان نگرشهای ایدئولوژیک پیشین به این مفهوم را ندارد.