در این کتاب به بیان کمّ و کیف علاقۀ فراوانی پرداخته شده که برخی از ادیبان بلندپایۀ آمریکایی، در قرنهای نوزدهم و اوایل بیستم، به عرفان شرق در مجموع و تصوف ایرانی بهخصوص پیردا کردند. چنین تحقیقی نهتنها از دیدگاه تاریخی، بلکه از این منظر نیز شایان اهمیت است که تمایز صوفیگری عامیانه را با فعالیتهای ادیبانه و دانشگاهی نشان میدهد که شماری از ادبای آمریکایی دربارۀ تصوف ایران به آن همت مبذول کردهاند.