با لبخند میگوید: «سؤال قشنگیه.»
با اینکه از تعریفش کمی خوشم آمده، سعی میکنم با بیتفاوتی شانه بالا بیندازم و منتظر جواب سؤال قشنگم(!) بشوم.
«تنها چیزی که میتونم بگم اینه که سرزمین ما با طلسمی قدیمی و بسیار قدرتمند محافظت میشه. اگر انسانی بدون ژن جادوگری نزدیک سرزمین ما بشه، بدون اینکه حتی بتونه اونقدری نزدیک بشه که اون رو ببینه، غرق میشه. بذار اینجوری بگم که شما اسم سرزمین ما رو گذاشتین مثلث برمودا.»
با هیجان و شگفتی بلند میگویم: «نه! میشه بیشتر توضیح بدی؟»