این کتاب، سومین داستان از داستانهای چهارگانۀ این مجموعه است. در دو داستان پیشین، عدهای از ساکنان زمین که به ترتیبی از اسارت موجودات فضایی و هیولاهای فلزی سهپایه نجات یافتهاند، به کوههای سفید پناه میبرند و از آنجا با فرستادن دستههای شناسایی، موقعیت امنیتی شهر طلا و سرب را که جایگاه اصلی موجودات مذکور است، ارزیابی میکنند. آنها برای نجات ساکنان زمین از چنگ هیولاهای فلزی، به داخل شهر نفوذ میکنند؛ اما برای خروج از آنجا دچار مشکل می شوند .