نه داستانی عاشقانه و نه داستان احساسات؛ ادیپ، بیش از هر چیز، تجربۀ میل مفرطی است که کودک نسبت به والدینش از سر میگذراند: آتشی که در جان کودک میافتد و تا آخرین نفسهایش در او زبانه میکشد. این آتشفشان ادیپی پس از شکلگیری در کودکی و تشدید در نوجوانی هرگز بهطور کامل خاموش نمیشود. بعدها، در بزرگسالی، سر هر بزنگاه پرتنش، بههنگام هر نزاع عاطفی، از نو فوران میکند. خوان ـ داوید نازیو، یکی از شاگردان برجستۀ ژاک لاکانِ پرآوازه، در کتاب کوتاه ادیپ: میل آتشین کودک، از راه تمایزگذاری بین «ادیپِ پسر» و «ادیپِ دختر»، بحثهای گیرا پیرامون «عقدۀ ادیپ» بهطور عام و ارائۀ گزیدههایی از متون فروید و لاکان، «عقدۀ ادیپ» را بهمنزلۀ افسانهای مربوط به خاستگاه هویت جنسیمان در مقام مرد یا زن و نیز خاستگاه رنج رواننژندانهمان شرح میدهد.