پنج ماه تمام بود که مرد راه می آمد، یکه و تنها. در این پنج ماه ، جز برای نماز و غذا و استراحت جایی توقف نکرده بود. می گفتند که حاکم جدید شهر مردی جدی و پرکار است. بنابراین، حتما به مالیاتها هم خواهد رسید و مرد در همه عمر مالیاتی نپرداخته بود. او خمس و زکاتش را بی کم وکاست برای امام می فرستاد و ذره ای مالیات به حکومت ظالم و غاصب نداده بود. در ایام حج، خدمت حضرت “موسی بن جعفر“ رسیده و راه چاره را از او پرسیده بود. امام پس از شنیدن حرفهای او نامه ای سربسته برای والی جدید نوشته بود. او وقتی به شهر رسید، بلافاصله به در خانه والی رفت و با نگرانی و اضطراب در زد. آنگاه… .