آنچه دریافت اندیشه ی حافظ را دشوار می سازد، دو سویه بودن جهان بینی اوست. این دوسویگی، کشاکش وسوسه های زمینی و جاذبه های آسمانی است. در شعر او، از یک سو رندی و قول و غزل و دعوت به زیبایی های زندگی و خوش باشی خیامی موج می زند- و از سوی دیگر، در بعضی از غزل هایش، عرفانی می جوشد که از چشمه سار اندیشه ی بایزید و حلاج و دیگران سیراب می شود. این چنین، حافظ پژوهان، در مدار دو قطب سرگردان اند: دسته ای او را مانند بایزید و عطار و سنایی و مولوی، عارف مطلق می دانند- و دسته ای دیگر، تنها رد پای رندی را می جویند که منادی راه نو و پژواک آوازهای تازه است.