اولین داستان از کتاب پسرک بینظم و آدمکهای روی دیوار داستان پسری را روایت میکند که بسیار بینظم است. روزی از روزها خورشید خانم با قلقلک دادن کف پای پسرک او را زود از خواب بیدار میکند. پسرک هر کدام از لباسهای خود را از گوشهای از اتاق پیدا کرده و میپوشد، اما کت دکمه قرمزیش را پیدا نمیکند. بنابراین مجبور میشود همه جا را به دنبال کتش بگردد.
داستان دیگر کتاب پسرکهای بینظم و آدمکهای روی دیوار نیز قصه پسری است که آدمکی را روی دیوار نقاشی میکند و با او دوست شده و به دیدن دوستان آدمک میرود.