درست است که ویل هنری و دکتر وارثروپ در کنار هم وقایع هولناک زیادی را از سر گذرانده اند اما آیا ویل تحمل آن را دارد که در نبود مرشد خود هم با وحشت های هیولاشناسانه کلنجار برود؟
ویل هنری تجربه های جورواجوری دارد؛ خیلی بیشتر از پسر بچه های چهارده ساله دیگر. چند بار تا پای مرگ رفته و به دل دوزخ چشم دوخته است در حالی که دوزخ نیز بروبر نگاهش کرده و چهره اش را خوب به خواطرش سپرده است. منتها در تمامی این سختی های وارثروپ نیز کنارش بوده است.
اینک دکتر وارثروپ که خلوص و وفاداری ویل هنری برایش زیر سوال رفته، مصمم به تصاحب دوباره ی سرسپردگی دستیار جوان خود با خشم و غضب به او پشت می کند. بنا بر این برای ویل چاره ای نمی ماند جز آنکه . . .