هم آن عواملی که به گسترش آموزش جدید به طبقات و گروههای مختلف اجتماعی در ایران در دهههای منتهی به انقلاب مشروطیت و طی دو دههٔ پس از آن یعنی تا روی کار آمدن حکومت پهلوی منجر شد شناختهشده هستند و هم ساختارهای عینی و ذهنیای که در دورههای مختلف بهویژه در آغاز کار همچون مانعی در مقابل این گسترش عمل کردند مباحثی آشنا در تاریخنگاری اجتماعی در ایران. اما مطالعات در این زمینه همانند بسیاری از زمینههای دیگر در مناطق پیرامونی با کاستیِ چشمگیری روبرو بودهاند. از این رو کتابِ تغییروتحوّلِ نظام آموزش در کردستان اردلان از مشروطه تا انقراض قاجاریه، میتواند قدم مفیدی برای رفع این کاستی بهشمار آید. بهنظر میرسد که علیرغم تمامی تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی، تفاوتی ماهوی میان آنچه در این زمینه در مرکز شکل گرفت با سیر تغییروتحوّلات در منطقهٔ پیرامونیای همچون کردستان اردلان در تحقق یکی از مهمترین ابزارهای نوسازی کشور در یک چنین برههٔ تاریخی مهمّی، مشاهده نمیشود. امری که از کشوری بودن علاقمندی به آموزش نوین در ایران در دوران مورد مطالعه حکایت میکند.