در قلب این نمایشنامه، پیانوی قائم حکاکیشدهای قرار دارد که بهعنوان دارایی باارزش و به سختی خانواده چارلز، در سالن خانه برنیس چارلز در پیتسبورگ گرد و غبار جمع میکند. زمانی که بوی ویلی، برادر پرجنبوجوش برنیس، با رویای خریدن همان زمین میسیسیپی که خانوادهاش به عنوان برده کار میکردند، وارد زندگی او میشود، او قصد دارد پیانوی عتیقه آنها را به پول نقدی که برای به خطر انداختن آیندهاش نیاز دارد، بفروشد. اما برنیس از فروش امتناع می کند و به پیانو می چسبد تا یادگاری از تاریخ که میراث خانوادگی آنهاست. این معضل «درس پیانو» واقعی است و به ما یادآوری میکند که سیاهپوستان اغلب هم از نمادهای گذشته خود و هم از فرصت در زمان حال محروم هستند.