روشنایی؛ با نور آتش شاید. اسماعیل نوشته ها و نامه ها را آتش زده و بی جان گوشه ای افتاده؛ گردنبند در دستش و جامی نیمه خورده جلویش. بانو پریزاد اما آرام است. گویی باز رویایی در پرواز است.