رُکترین کتاب ممکن دربارهی راهکارهایی عملی است که ذهنت را از هر چرندی آزاد میکند. بگذار با این جمله حرفم را شروع کنم: خیلی از اینها وظیفهی پدرمادرت بوده! نمیخواهم حرف بدی دربارهی آنها بزنم. فقط میگویم اگر آدمها محصول کارخانه بودند، آن وقت آدمهایی که ما اطرافمان میبینیم، واقعاً محصولاتی بیکیفیتاند. پس واضح است که پدرمادرها بدجوری در انجام وظیفهشان گند زدهاند. ـ از متن کتاب ـ رُکترین کتاب ممکن راهنمایی نیروبخش، سهلخوان و سرگرمکننده است. با خواندن آن مجبور میشوید در هر چیزی که تا حالا یاد گرفتهاید بازبینی کنید. البته قرار نیست به شما درس بدهد. نوشته شده تا شما را به فکر وادارد؛ برای همین، زبانی تند و چنین عنوانی و رویکردی سختگیرانه دارد. رُکترین کتاب ممکن مجموعهای از دیدگاههاست. صرفاً دربارهی یک مسئلهی کوفتی نیست. اساساً هدفش این است که ذهنتان را از تمام چرندیاتی آزاد کنید که نادانسته خودتان را بهشان وابسته کردهاید و از آنها رنج میبرید. این چرندیات از طرز فکر دربارهی خوشحالی گرفته تا آدمهای زندگیتان را شامل میشود. این کتاب به هیچچیز رحم نمیکند! از آنجا که این کتاب قرار است شما را آزاد کند، دربارهی خیلی از مسائل زندگیتان صحبت میکند. هرجا که با حرفی مخالف بودید، با جزئیات بنویسید چرا و چه منطقی پشت مخالفتتان وجود دارد و وقتی دارید منطقتان را میخوانید، دعا کنید که مثلاً ننوشته باشید: «مخالفم؛ چون احساس خوبی دربارهی آن ندارم.»