روزی روزگاری، روباهی در اعماق یک جنگل انبوه زندگی میکرد. تا آنجایی که بهخاطر داشت تنها همدم او ستاره بود که شبها راههای جنگل را برایش روشن میکرد، اما یکی از شبها از ستاره خبری نشد و روباه باید خودش به تنهایی با تاریکی شب روبهرو میشد.