موشکا سنجاب کوچک هر روز از بالای درخت میدید که بیبی سکینه خدا را صدا میزند اما هیچکس جوابش را نمیدهد. روزی موشکا تصمیم میگیرد برود خدا را پیدا کند و از او بخواهد جواب بیبی سکینه را بدهد.