این کتاب پویاییهای روانی و عاطفی منحصربهفرد بارداری، زایمان، نوزادی و کودکی را به تصویر میکشد. تقاضای نویسنده این است که حدسوگمان در کار بالینی را جدی بگیریم. او به ما میگوید که نمیتواند از فکر کردن به آنچه در ذهن یک نوزاد میگذرد دست بردارد. توصیهاش به هرکسی که در زمینهی سلامت روان در حوالی زمان تولد کار میکند این است که «نوزاد را مشاهده کنید، از مادرش بپرسید و حدس بزنید». سالومونسون اصرار دارد که «رنجهای زیادی میان والدین و نوزادان وجود دارد که، اگر سیاستگذاران ارزش روانشناسی حوالی زمان تولد را دریابند، میتوان آنها را کاهش داد». او ما را فرامیخواند و میگوید اجازه دهید این کارْ الهامبخش شما باشد. این کتاب پیش از شیوع کرونا نگاشته شده است؛ هیچ گروه دیگری طی نسلها چنین مجبور به گذراندن دورههای بارداری و زایمان نبودهاند. سالومونسون معتقد است که رواندرمانی والد نوزاد موجب تعمیق درک ما از «رابطه فراسوی کلمات» میشود؛ برخورد با نوزادان رابطهی ما با زبان را از بین میبرد؛ نوشتههای او مملو از جنبههای جسمانی مثل «خون، عرق و اشک؛ ادرار، مدفوع و آغوز» است. او اصرار دارد که تجربهی حسی جزء لاینفک ظرفیت درمانگر هوشیار است. خواندن چنین توصیفهایی امروزه دشوار است، زیرا بسیاری از تجارب اخیر ما، متعاقب اولین «همهگیری دیجیتالی»، مجازی و بیجسم شده است؛ آثار این امر بعدها قابلبررسی خواهد بود...