در کشوری در حوزه ی بالکان که در حال بازسازی به خاطر جنگی طولانی است، دکتری جوان به نام ناتالیا، به یتیم خانه ای در کنار دریا می رود. زمانی که ناتالی و دوست صمیمی اش، زورا، مشغول درمان و مراقبت از بچه ها می شوند، او احساس می کند که در حصار اسراری کهن و عجیب قرار گرفته است؛ اسراری که میزبانان خوشرو و مهربانش تصمیم گرفته اند به او نگویند؛ اسراری درباره ی خانواده ای عجیب که برای یافتن چیزی به خصوص، زمین تاکستان های پیرامون را حفر می کنند؛ اسراری که در مناظر این مکان پنهان شده اند. اما ناتالی، با رازی شخصی و دردناک در مورد خودش نیز مواجه است: شرایط غیرقابل توضیح پیرامون مرگ پدربزرگ عزیزش.