هیولاهای دریایی برنده جایزه پن فاکنر 2020 برای ادبیات داستانی، این داستان مست کننده از یک دختر نوجوان که تربیت طبقه متوسطش را با جستجوی معنا در مکزیک دهه 1980 عوض می کند. داستانی سورئال و فریبنده درباره قدرت تخیل جوانی است. فریب تخطی نوجوانان و ناامیدی های اجتناب ناپذیر آن.
یک بعدازظهر پاییزی در مکزیکو سیتی، لوئیزا هفده ساله از مدرسه به خانه بر نمی گردد. در عوض با توماس، پسری که زیاد هم نمیشناسد، سوار اتوبوس می شود و به سواحل اقیانوس آرام می رود. به نظر می رسد که او همه چیزهایی را که در زندگی او خالی است را یکجا دارد بی پروایی، انگیزه، استقلال.
توماس همچنین ممکن است به لوئیزا کمک کند تا یک خواستهی غیرمعمول را برآورده کند: او می خواهد گروهی از کوتوله های اوکراینی در سفر را ردیابی کند. طبق گزارش روزنامه ها، کوتوله ها اخیرا از سیرک شوروی در حال تور مکزیک فرار کردند. سرنوشت خیالی این نوازندگان، رویاهای سورئال لویزا را پر می کند که او در یک جامعه ساحلی در اواکساکا مستقر می شود. لوئیزا در محاصره هیپیها، برهنگها، اهل ساحل و داستاننویسهای عجیب و غریب، به دنبال کسی میگردد، هر کسی که «قول میدهد، مهم نیست که چه باشد، یک راز باقی بماند». این تلاشی است که به راحتی قابل تصورتر از محقق شدن است. هنگامی که او در خط ساحلی سرگردان می شود و از بار محلی بازدید می کند، لوئیزا به طور خطرناکی در زندگی غریبه ها در “ساحل مردگان” ناپدید می شود.
در همین حال، پدرش برای یافتن دختر گمشده اش به راه افتاده است. پرتره ای مسحورکننده از تجاوز و افسون آشکار می شود. هیولاهای دریایی رمانی فوقالعاده بازیگوش و انعطافپذیر درباره لحظات و رازهایی است که ما را شکل میدهند.