کبوتر این بار یک ساندویچ پیدا میکند. یک ساندویچ خوشمزه که فقط و فقط مال او است. جوجه اردک از راه میرسد او گرسنه است اما کبوتر ساندویچ را مال خودش میداند. حالا نوبت جوجه اردک است که با هوش و ذکاوت خود کبوتر را به شریک شدن در ساندویچش با او تشویق کند. این کتاب از دوست میگوید و از مرزی که بین مالکیت و مشارکت وجود دارد. کبوتر با تقسیم کردن ساندویچش چه چیزی به دست میآورد: دوستب با جوجه اردک، حس خوب و خوشایند و …