این کتاب دربارهی خانواده در نظام قدیم است که نویسندهی آن نه یک متخصص دورهی مورد مطالعه، بلکه یک مورخ جمعیتشناس است که ویژگیهای اصلی خانوادهی مدرن توجهش را جلب کرده و ضرورت پرداختن به پیشینهی این ویژگیها در گذشتهای دورتر را برای کشف مرزهای این اصالت احساس کرده است. مدتها باور بر این بود که خانواده پایهی باستانی جامعهی ما را شکل میدهد. اما در قرن هجدهم پیشرفت فردگرایی لیبرال آن را آشفته و ضعیف ساخت. تاریخ خانواده در قرنهای نوزدهم و بیستم تاریخ یک انحطاط پنداشته میشود. فراوانی طلاقها و تضعیف اقتدار شوهری و پدری بهعنوان نشانههای آشکار این زوال نگریسته میشوند. مطالعهی پدیدههای جمعیتشناختی مدرن نویسنده را بهسوی نتیجهگیریای کاملاً متناقض سوق داده است. بهنظر وی، خانواه جایگاه چشمگیری در جوامع صنعتی اشغال کرده است و شاید هیچگاه پیش از این تا این حد بر شرایط انسانی تأثیرگذار نبوده است.