نویسنده در این کتاب روایت میکند که «فرد» چگونه در غرب به نوعی نقش اجتماعی سامانبخش تبدیل شده است. یعنی «جامعۀ عرفی» چگونه با تمایز خاص قائل شدن میان عرصههای عمومی و خصوصی و تأکید بر نقش وجدان و انتخاب، پدید آمده است. ابداع فرد داستانی است در باب قدمهای کُند، نامنظم و دشواری که به تصدیق و حمایت عمومی از عاملیت اخلاقی فردی، برابری در پیشگاه قانون، و حقوق «اساسیِ» لازمالاجرا انجامیدهاند.
تغییری بنیادین در اعتقاد اخلاقی سبب شکلگیری جهانی شد که در آن زندگی میکنیم. اما این بدین معنی نیست که بانیان و مبلغان این تغییر، پیامدهای اجتماعی نهایی آن را پیشبینی میکردند یا مطلوب میدانستند. این داستان تا حدی دربارۀ پیامدهای ناخواستۀ این تغییرِ باور است. پیجوییِ این پیامدها بخش مهمی از داستان لیبرالیسم غربی است.