تیلیِ یازدهساله از وقتیکه مادرش کمی بعد از به دنیا آوردن او ناپدید شده، بالای کتابفروشی مامانبزرگ و بابابزرگش زندگی میکند. او مثل بقیهی اعضای خانوادهاش، هیچچیز را بیشتر از سفر کردن به صفحات کتابهای محبوبش دوست ندارد.
یک روز تیلی با دیدن آنه از گرینگیبلز و آلیس از سرزمین عجایب، میفهمد که شخصیتهای کتابهای کلاسیک بچهها به وسیلهی جادوی کتابگردی در مغازه ظاهر میشوند و از میان صفحات، به زندگی واقعی میآیند. او که از مدتها قبل میخواهد راز ناپدید شدن مادرش را کشف کند، بااینکه نمیداند چه ماجراهایی در پیش دارد یا ممکن است با چه خطراتی روبهرو شود، با شجاعت قدم به سرزمین ناشناختهها میگذارد...