لنی پترسون هفدهساله در بخش بیماران صعبالعلاج بیمارستان پرینسس رویال گلاسکو روزهای خود را میگذراند. با اینکه به لنی گفتهاند امیدی به بهبودش نیست، این دختر نوجوان هنوز کارهای زیادی دارد. او پس از پیوستن به کلاس هنر و کاردستی بیمارستان، با مارگو، زنی تحسینبرانگیز، ملاقات میکند؛ شورشی هشتادوسهسالۀ پیژامۀبنفشپوشی که لنی را متحول میکند، طوری که هرگز تصورش را هم نمیکرد.
با شکوفاشدن دوستی لنی و مارگو، دنیایی از داستانهای ناگفته به روی این دو همراه نامحتمل اما شدنی، که روی هم صد سال زندگی کردهاند، گشوده میشود. گرچه روزهای آنها به شماره افتاده است، هر دو مصمماند ردی از خود در این جهان به یادگار بگذارند. به کمک پرستار دوستداشتنی لنی و پدر آرتور، کشیش کلیسای بیمارستان، لنی و مارگو به فکر خلق صد نقاشی میافتند تا داستانهای یک قرن زندگیشان را به نمایش بگذارند.گرچه پایان نزدیک است، زندگی هنوز برای این زنان فراموشنشدنی تمام نشده است.