مرادیان در این کتاب، پس از تعریف مفهوم دروغ در روابط اجتماعی و مرزبندی مفهومی آن، به این موضوع میپردازد که چه چیزی موجب میشود انسانها بر خلاف همه جانداران دیگر، این توانایی را داشته باشند که دروغ بگویند. در این بخش ساختار مغز انسان و تفاوتهای آن با نزدیکترین خویشاوندان ژنتیکی ما یعنی انواعی از میمونها بررسی میشود.
در بخش بعد، عصبشناسی دروغ بررسی میشود. یعنی زمانی که یک فرد دروغ میگوید چه فرایندی در مغز او رخ میدهد و کدام بخشها از مغز یک فرد، درگیر فرایند تولید دروغ میشود. در اینجا بر پایهی مقالات علمی-پژوهشی حوزهی عصبشناسی چاپ شده در مجلههای علمی جهان، نشان داده میشود که فرایند دروغگویی، از دید تکاملی، کاری دشوار و انرژیبر برای مغز ماست و از دید زیستی (بیولوژیک)، مغز انسان راستگویی را ترجیح میدهد. اما در اثر عوامل روانی و اجتماعی به استفاده از مکانیزم دروغ روی میآورد.
در فصل بعد، همین عوامل روانی و اجتماعی که موجب میشود افراد دروغ بگویند بررسی میشود و توضیح داده میشود که طی چه فرآیندی، هر کدام از این عوامل موجب تشدید و گسترش دروغ در جامعه میشود.
در آخرین فصل به راهکارهایی پرداخته میشود که نظام آموزشوپرورش و تربیت اجتماعی یک جامعه، میتواند با اجرای آنها، جلوی گسترش دروغ را به عنوان یک آسیب اجتماعی بگیرد.