وقتی که عطر اسم شما جاری است
در «من» غزل ترانه ی پرباری است
اینجا حضور داری و حتی «من»
شکل شکیل ملایم بیماری است
بیمار نیستم «من» و می دانم
این «من» به شکل ناب خودآزاری است
یعنی که درد می کند و از «تو»
غم، چشمه ای به هر طرفم ساری است
می خواهد این «من» از «من» دور
از «تو» بگیردم که سبکباری است
«من» نیز بارها به «من»ام گفتم
عاشق شدن که آخر بیکاری است
دنیا تمام نقل همین حرف است
یعنی که عشق، فرصت بیزاری است