کریستوفر اینس در این کتاب با بررسی پیشرفت تئاتر آوانگارد از زمان شکلگیری نقطهی آن در سال ۱۸۹۰، بیان میکند که نیروی محرکهی تجربه های تئاتری مدرن، بهصورتی ظاهراً متناقض، مبتنی بر بدویگرایی است.
از نگاه او، در درام آوانگارد بدویگرایی در همراهی با تجربههای زیباییشناختی طراحی شده در جهت پیشبرد فرایندفناورانهی خود هنر بهدنبال پاسخی برای پرسشهایی بنیادینی دربارهی چیستی مفاهیمی چون تئاتر، نمایش، بازیگر، تماشاگر و رابطهی تمام اینها با هم است؛ و البته این پرسش که چه شرایطی است که بهترین کمک را به این رابطه می کند. از نظر او آنچه که استریندبرگ، آرتو، بروک، منوشکین، باربا، مولر، ویلسون و پژرد را به هم پیوند میدهد.