نیم ساعتی از رفتن هدایت به بانک گذشته بود که در کافه باز شد و یه خانم سی وپنج ساله شبیه عکس سیاه وسفید اوا گاردنر، هنرپیشه ی معروف امریکایی، با یه پوشش ساده اما هوشمندانه _ می دونست تو هوای گرم باید لباس های یاسی و آبی کمرنگ بپوشه و سایه های ملایم و خنثی با ته رنگ گلی بزنه _ وارد شد و سلام کرد. محو چهره ش شدم، با اینکه الآن فکر می کنم چشم هاش زیادی برای صورتش ریز بودن و زاویه ی عجیب وغریبی داشتن و گونه هاش هم زیادی بالا بودن و صورتشو مربعی شکل کرده بودن و لب پایینش هم خیلی پرتر از لب بالا بود و اصلا شبیه اوا گاردنر نبود.