این کتاب دنباله ی کتابی از همین نویسنده با عنوان: «آنسوی نیمه شب» است. در کتاب: «آنسوی نیمه شب»، آنها بازی دلنشین عشق و مرگ را، به پایان رساندند. و اکنون، در «خاطرات نیمه شب»، نجات یافتگان، بار دیگر از یکدیگر دیدار میکنند، تا برای آخرین بار، به بازی مرگبار ادامه دهند… در زیر سایه ی فشار غم از ناشناخته ها، زنی زیبا، با ناامیدی تلاش میکند، تا از فراموشی بازگردد. این زن، «کاترین داگلاس» است که بار دیگر، دست سرنوشت، او را به مبارزه با «کنستانتین دیمیرس» خونخوار و بیرحم، برمیگزیند. «کنستانتین دیمیرس» یک یونانی از تبار کشتیرانهاست، که همسر «کاترین» را به قتل رسانده، و اکنون قصد جان وی را دارد. او که در اروپای رها شده از جنگ میچرخد، علائمی مرگبار به سوی کاترین میفرستد، چون تنها کسیکه از راز خیانتهای او آگاهی دارد، کاترین است و ...