قدرت سرشت حقیقی امپراتوران را عیان کرد. بر خصیصهها و رذیلتهایی پرتو افکند که به افسانهها پهلو میزدند. این خصیصهها همواره جزئی از سرشت آنان بودهاند. سوئتونیوس نویسندهی این رسالهی کوچک شارح زندگی امپراتوران بود ولی هدفش به ثبت گزارشهای تکراری از رویدادهای مهم تاریخ محدود نمیشد. او میخواست خوانندهها به سیرت واقعی امپراطوران در زندگی خصوصی و اجتماعیشان پی ببرند. هر چند سوئتونیوس از سیاست عمومی امپراتور، بازیها و نمایشها و طرحهای ساختوساز او سخن میراند، درعینحال از خانواده و دوستان او، از شوخطبعی و سرگرمیهای او، تشریفات مذهبی، وضعیت جسمانی، سروشکل و حتی عادات او هنگام خواب نیز میگوید، و مقارن با آن به وصف نخوت و گستاخی او، بیدادگری او، کامجوییهای افراطی او، اسراف و زیادهخواهی او نیز میپردازد. همین باعث میشود سوئتونیوس جزئیاتی را ترسیم کند که شاید ردیف کردن آنها در روایتی خطی ناممکن باشد. سوئتونیوس با وجود دقت وافری که در گردآوری و تنظیم جزئیات زندگی امپراتوران به خرج میداد، بر آن نبود تا صرفاً تصویری مبتنی بر شواهد به دست دهد. او از بیان آنچه خودش هم میدانست شایعهای بیش نیست ابایی نداشت. مینویسد: «نرون قدغن کرده بود که هنگام آواز خواندنش کسی تماشاخانه را ترک کند، از اینرو معروف است که برخی زنان در حین اجرا زایمان میکردند!» کالیگولا تا حدی شیفتهی اسب تیزپای خود، اینکیتاتوس، بود که یک عمارت، چند برده و اثاثیهای به او اختصاص داد و «حتی گفته شده که تصمیم داشت آن را مقام کنسولی ببخشد.» این توصیفات خیرهکننده حتی اگر محرز شود شایعه هستند برای همیشه در یاد خواننده نقش خواهند بست. آنها کموبیش همتایان کاریکاتورهای سیاسی مدرن هستند.