«هومان» داستانی تخیلیاسطورهای است که محمد نصراوی آن را نوشته و زندگی نوجوانی به نام هومان در ناکجاآبادی به نام نیهیپ در زمان نامعلومی را برایمان روایت میکند. مردم نیهیپ از وقتی که یادشان میآید برای حاکم ستمگر شهر یعنی شداد مشغول بیگاری هستند تا برایش لوخوریا را که کسی نمیداند چیست و چه زمانی ساختش به اتمام میرسد بسازند. هومان هم یکی از این مردم است تا اینکه اتفاقاتی باعث میشود به اجبار از نیهیپ خارج شده و با دنیای دیگری آشنا شود.