شخصیت بازرس سهیر در یک رمان جدید روانشناختی خیرهکننده از ملکه داستانهای جنایی نروژی باز میگردد .
راینا ریگل کارمند یک سوپرمارکت است و همچنان در خانه دوران کودکی خود زندگی میکند. از وقتی که تنها پسرش به برلین نقل مکان کرده تنهای تنهاست و چشم به راه زادروز تولدش یا کریسمس تا کارت تبریکی از پسرش دریافت کند.
راینا زندگیش را سختگیرانه محدود کرده: هر روز در مسیر رفتن به سر کار تکراریش در اتوبوس روی همان صندلی همیشگی مینشیند. در برگشت به خانه از همان فروشگاه محلی همیشگی خرید میکند. روزمرگی به او احساس امنیت میدهد. تا اینکه یک روز نامهتهدیدآمیز بدخطی که با حروف بزرگ نوشته شده، تمام روال او را برهم میزند. دشمنی ناشناس وارد دنیای او شده و او باید از تمام توانش برای دفاع از خود استفاده کند.
وقتی اتفاقی که نباید میافتد، بازرس کنراد سهیر برای بازجویی از راینا فراخوانده میشود. آیا این زن بیادعا در تلاش است رازی تاریک را پنهان کند؟