این صندلی لهستانی مرا دیوانه میکند و میفرستد ربَذه پس آنگاه میبرد انزلی پشتِ دیوار گورستانِ دورداشتگانِ لهستانی و برمیگرداند مرا به ربَذه و با «جوْن» میآیم نینوا سالهاست مرا دیوانه میکند این صندلی لهستانی.