راوی بوف کور شنیده بود که اگر کسی سایهاش سر نداشته باشد، تا پایان سال میمیرد و این به تعبیری پیشگویی پیامبرگونة هدایت از سرنوشت رمان معاصر بود. رمان به مثابه فرم ادبی هیچگاه از شرّ این سایة شومی که او را در خواب و بیداری دنبال میکرد، در امان نبوده است. رمان ناگزیر به دستوپنجه نرم کردن با این حقیقت تراژیک است که مؤلفههایی نکوهیده در ناخودآگاه داستان مدرن هست و بهطرزی آیرونیک همین مؤلفهها با وجوه زیباییشناختی رمان را نیز صورت میبخشد. کتاب حاضر در پی پاسخ بدان است که این وجوه آیرونیک چگونه زیباییشناسی رمان را توضیح میدهند و به چه صورتهایی در فضای آن جلوهگر میشوند. بخش نخست کتاب شامل تحلیلهای نظری پیرامون زیباییشناسی رمان مدرن و دیدگاه پساساختارگرایانه در مورد هنر و ادبیات است و بخش دوم پنج رمان مطرح فارسی از آغاز تا دهة هشتاد از این منظر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند.