شکارچیان اشباح، کاوشگران ماوراءالطبیعه و جویندگان ناشناختهها
در گرگومیش هوا، بادکنکی زرد در آسمان تاب میخورد.
صدای آژیر گوش فلک را کر میکند!
سایهای وَهمناک در کارخانهی متروکهی دارکهیل پرسه میزند
و دنبال قربانی میگردد؛ مرموز، سمی و ویرانگر!
هر سال در سالگرد فاجعهی نشت گازهای سمیِ کارخانهی کارباید سروکلهی دختری با ماسک سمی پیدا میشود که اگر دستش به کسی بخورد کارش ساخته است!
شکارچیان دارکهیل خوب میدانند اگر بیگدار به آب بزنند دمارشان درآمده!
شاید حتی پناهگاه آخر زمانی هم به دادشان نرسد.
شبح دختر با ماسک سمی همه جا ظاهر میشود،
وحشت توی شهر تنوره میکشد... انگار همه چیز طلسم شده...
طلسم ماسک سمی!