نظریهپردازی یکی از ویژگیهای تئاتر قرن بیستم بوده است. دورهای که اغلب در اصطلاح «تئاتر مدرن» خطاب میشود.
مدرنیته، مدرن و مدرنیسم موضوعاتی روزمره، اما با این حال، بهشدت پرمخاطب هستند. دوران مدرن در تئاتر بهواسطهی نقش برجسته و فوقالعادهی دست اندرکارانی که حضور آنها در مطرحکردن تئوریهای تئوریک دستاندرکاران و تئوریسینهای مدرن، از استانیسلاوسکی تا بوال، و طراحی آن بهگونهای است که هرفصل در کنار ارائهی مطالب مربوط به منابع اولیه و معرفی تئوریهای مربوط به هرفصل، در انتهای آن، نه تنها خلاصه و توضیحی از این تئوریها را گزارش می کند، بلکه تفسیری انتقادی دربارهی ترکیب این تئوریها بهعنوان یک گفتمان نیز در اختیار مخاطب خود قرار میدهد.