من معتقدم رواندرمانی و به عبارتی تراپی از چنان توانایی بالقوهای برخوردار است که حال همه مردم را بهتر میکند اما مسئله اینجاست که رواندرمانی، ارزان تمام نمیشود. دسترسی به رواندرمانگر آسان نیست. کسانی هستند که سالها در صف ویزیت رواندرمانگرها ایستادهاند. البته فراموش نکنیم که مراجعه افراد به رواندرمانگر، هنوز داغی است بر پیشانی آنها، داغ مراجعه به رواندرمانگر! اما اگر تردید دارید، به این نکته توجه کنید: گاه مغز ما نیاز به کمی محافظت دارد؛ نیازمند آن است که دست نوازشی روی آن کشیده شود. مغز ما گاه نیازمند تعمیر و نگهداری است تا بتواند با چالشهای زندگی برخورد کند و در اینجاست که تراپی یا رواندرمانی میتواند به کمک ما بیاید. رواندرمانی هرگز اسباب خجالت نیست. به شما قول میدهم کارتان به زندگی در جنگل یا غار نخواهد کشید. رواندرمانی به شما جرات و شهامت میدهد. به شما این امکان را میدهد که یک زندگی سرشار از امید و موفقیت داشته باشید.