صبح روز بعد وقتی گلابتون به کنار چشمه رسید، اسب سپید آن جا ایستاده بود. گلابتون دستی به یال اسب کشید. تعجب کرد. قسمتی از یال اسب بافته شده بود. با خودش گفت: «دیروز یال اسب بافته نبود!»