داستانی که در دست دارید، خاطرات یک دختر اوکراینی است از جنگ بین روسیه و اوکراین. یوا در ابتدای جنگ، مدتی در اوکراین بود و بعد به مجارستان فرار کرد و از آنجا به ایرلند رفت. این دختر دوازدهساله مشاهدات خود را از خرابی، ویرانی و هولوهراس ناشی از حملات هوایی و موشکباران بهخوبی توصیف میکند. تجربۀ شرایط جنگی در هیچجا و برای هیچکس منصفانه نیست، بهخصوص برای کودکان و نوجوانان. سیاستمداران با تصمیمهای غلط و گاهی مغرضانه، مردم سرزمینشان را درگیر جنگوخونریزی و نابودی میکنند. یوا و ایرینا و دوستانشان هم قربانیان جنگ هستند. بیشک، زندگی مردم اوکراین دیگر مثل قبل نخواهد بود و مدتها طول خواهد کشید تا زندگیشان به روال عادی بازگردد. این جنگ، مثل هر جنگ دیگری، روی زندگی شخصی، روابط و سرنوشت انسانهای بسیاری تأثیر گذاشته و خواهد گذاشت.