مخالفان شایسته داستان اسپنسر بروک را روایت میکند. او از چیزی نمیترسد و دائم در تلاش است علاوه بر یک مادر خوب، یک زن مستقل و قوی باشد که در کسبوکارش بسیار موفق است. او از زمان کودکی همیشه میدانست که قرار است روزی مدیرعامل کسبوکارپدربزرگش شود – معتبرترین و مجللترین فروشگاه در شهر نیویورک. این فروشگاه در مرکز تمام خاطرات خوش اسپنسر قرار داشت امااین وظیفه با توجه به مشکلات شخصی بسیار زیادی که او در زندگی با آنها دستوپنجه نرم میکرد، به هیچعنوان برایش سفر آسانی نبود. اسپنسر به عنوان یک زن مصمم و پر تلاش با همهی چالشهای زندگی و کسبوکارش به تنهایی روبهرو میشد تا روزی که مایکوستون را دید…